اصانلو

لغت نامه دهخدا

اصانلو.[ اُ ] ( اِخ ) از ایلات اطراف تهران. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 111 ). از ایلات اطراف تهران ، ساوه ، زرند و قزوین و مرکب از 1200 خانوار است. ییلاقشان کوههای شمالی البرز و قشلاقشان خوار میباشد و چادرنشین هستند.

فرهنگ فارسی

از ایلات اطراف تهران از ایلات اطراف تهران ساوه زرند و قزوین و مرکب از ۱۲٠٠ خانوار است ییلاقشان کوههای شمالی البرز و قشلاقشان خوار میباشد و چادر نشین هستند .

دانشنامه آزاد فارسی

اُصانلو
طایفۀ ترک ایران، از طوایف بزرگ افشار، ساکن منطقۀ گرمسار، متشکل از تیره های قباخلو، میرآخورلو، قزلّو، رشمه لو، اردوخانلو، کنشلو، ترامشلو، جورابلو، آیدینلو، چوزوکلو، خالقلو، ایمان خانلو. جمعیت این طایفه در سال های بعد از انقلاب مشروطیت، بالغ بر ۱۰۰۰ خانواده بود، اما امروزه این تعداد به ۷۸ خانوار رسیده است. ییلاق این طایفه در فیروزکوه و درۀ لار و قشلاق شان در گرمسار و اطراف ورامین است. اصانلوها از قرون ۸ و ۹ق در آذربایجان سکونت دارند. امامقلی سلطان اصانلو، حاکم گاورود کردستان در اواخر دورۀ شاه عباس، یکی از سه سرکردۀ بزرگ افشارهای ایران بود. آقا محمدخان قاجار در ۱۲۱۰ق صدها خانوار از اصانلوهای زنجان را برای جلوگیری از تجاوز ترکمن ها در گرمسار اسکان داد. جعفرخان رشیدالسلطان اصانلو یکی از رجال سرشناس مخالف مشروطیت بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم