لغت نامه دهخدا
امیرآباد. [ اَ ] ( اِخ ) دهی است از بخش نور شهرستان آمل با 190 تن سکنه. محصول آن برنج ، کنف و کمی نیشکر و غلات و آب آن از چاه و فاضل آب شَرَفتی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).
امیرآباد. [ اَ ] ( اِخ ) دهی است از بخش اردکان شهرستان یزد با 335 تن سکنه. محصول آن غلات ، میوه و آب آن از قنات است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10 ).
امیرآباد. [ اَ ] ( اِخ ) دهی است از بخش اسفراین شهرستان بجنوردبا 198 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
امیرآباد. [ اَ ] ( اِخ ) دهی است از بخش اشنویه شهرستان ارومیه. محصول آن غلات و توتون. آب آن از رودخانه اشنویه است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).
امیرآباد.[ اَ ] ( اِخ ) دهی است از بخش بافت شهرستان سیرجان با 2394 تن سکنه. محصول آن غلات و حبوب و آب آن از چشمه و رودخانه است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8 ).
امیرآباد. [اَ ] ( اِخ ) دهی است از بخش بهشهر شهرستان ساری با 670 تن سکنه. محصول آن برنج ، غلات و پنبه و آب آن از رودخانه نکا است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).
امیرآباد. [ اَ ] ( اِخ ) دهی است از بخش تربت جام شهرستان مشهد با 484 تن سکنه. محصول آن غلات و پنبه و آب آن از قنات است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
امیرآباد. [ اَ ] ( اِخ ) دهی است از بخش جغتای شهرستان سبزوار با 200 تن سکنه. محصول آن غلات ، کنجد، بنشن و زیره. آب آن از قنات است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
امیرآباد. [ اَ ] ( اِخ ) دهی است از بخش حسین آباد حومه شهرستان سنندج با 380 تن سکنه. محصول آن غلات و آب آن از چشمه است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).
امیرآباد. [ اَ ] ( اِخ ) دهی است از بخش حومه شهرستان تربت حیدریه با 230 تن سکنه. محصول آن غلات و پنبه و آب آن از قنات است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
امیرآباد. [ اَ ] ( اِخ ) دهی است از بخش حومه شهرستان قوچان با 147 تن سکنه. محصول آن غلات و آب آن از قنات است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
امیرآباد. [ اَ ] ( اِخ ) دهی است از بخش شیروان شهرستان قوچان با 258 تن سکنه. محصول آن غلات و انگور و آب آن از چشمه و قنات است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).