ابوعلی بن سینا

لغت نامه دهخدا

ابوعلی بن سینا. [ اَ ع َ لی ی ِ ن ِ ] ( اِخ ) حسین بن عبداﷲبن حسن بن علی بن سینا ملقب به حجةالحق شرف الملک امام الحکماء. معروف به شیخ الرئیس. از حکمای فخام و علمای کبار جهان و اطبای اسلام است. مراتب علمش بیشتر از آن که محاسب وهم تواند احصا کند و مقامات فضلش بالاتر از آن است که طایر خیال بر آن ارتقا جوید. و او اول حکیمی است که در دوره اسلامیّه افاضت و افادت را بساط عام بگسترد و طالبان علوم را از مواید حکمیّه و الوان طبیّه متنعم ساخت. پدرش عبداﷲ از مردمان بلخ و از اعاظم و اعیان آن بلد است و پاره ای مناصب دیوانی تقلد داشته و در عهد دولت منصوربن عبدالملک سامانی به بخارا که مقرّ سلطنت سلاطین سامانی بود بار گشود و از فرط کفایت و کاردانی در نزد وزراء سلطان مقرب و موثق و مصدر انجام امور و مرجع مهام جمهور آمد. یک چند با آن مشاغل در بخارا بزیست سپس به استصواب وزراء از پی انجاح امر به ساحت خرمیثن که از اعمال بخاراست رحل اقامت افکند و در قریه افشنه که در قرب آن سامان است زنی بود ستاره نام و عبداﷲ به وی رغبت کرده به عقد مناکحت خود آورد و یک چند نگذشت که خداوند او را به وجود چنان فرزند بیمانند منّتی بزرگ نهاد. به قول مشهور در سیم ماه صفرالمظفر سنه 373 هَ. ق. وبه روایت صحیح در 363 هَ. ق. در خرمیثن بدین طالع تولد یافت.و آن فرزند سعادتمند را مسمّی به حسین کرد و بعد ازفطام، برادرش که مسمّی به محمود است در آن قریه به وجود آمد. در زمانی که سنین عُمر حسین به پنج رسید، عبداﷲ را از اعمال مرجوعه فراغتی حاصل گشت با اهل و فرزندان به بخارا معاودت کرد چون آناً فآناً از وی آثار رشد و تمیز و آیات دانش و بینش مشاهده میکرد. به تربیت و تعلیم او همّت برگماشت و وی را به معلمی دانشمند بسپرد تا خواندن قرآن و اصول دین بدو بیاموخت و بعد از آن به اصول علم ادب از نحو و صرف و لغت و معانی و بیان و غیرها اشتغال جست و از لطف قریحت و جودت ذهن و کمال استعداد در مدت پنج سال در آن علوم و فنون چندان احاطت یافت که مزیدی متصورّ نبود. و چون از تکمیل آنها خاطر بپرداخت در نزد محمود مساح که مردی فاضل و در فنون ریاضی سرآمد عصر و یتیمه دهر بودو معاش خویش از کسب بقّالی میگذرانید فرش تلمذ بگسترد و از وی علم حساب و صناعت جبر و مقابله فراگرفت تا آنکه با استاد هم ترازو شد و در آن کمالات مقامی منیع یافت. سپس نزد اسماعیل زاهد که از افاضل فقهای آن عصر بود به تحصیل علم فقه اشتغال ورزید و در نزد آن فقیه کامل طریقه سئوال و وجوه اعتراض و جواب مُجیب را چنانکه عادت فقها بر آن جاری بود نیکو فراگرفت وچون در آن عصر ابوعبداﷲ ناتلی در فن ایساغوجی و صناعت منطق بمزید مهارت و فرط احاطت مسلّم بود، پدرش عبداﷲ آن دانشمند یگانه را بخانه برد و ابواب اکرام و احسان بر او بگشود و از او درخواست تا از مخزونات خاطر بر وی مبذول دارد پس آن حکیم فرزانه تعلیم و تکمیل آن مراتب را وجهه همت ساخت و ابوعلی به کتاب ایساغوجی شروع کرد پس استاد به حد جنس ابتدا کرده گفت:

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم