افکنه

لغت نامه دهخدا

افکنه. [ اَ ک َ ن َ / ن ِ ] ( اِ )افکنه کردن شاخ ؛ خوابانیدن آنرا تا پایه دیگر از آن کنند. یارم کردن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || ته نشست سیل که در دهانه آبراهه می نشیند.

فرهنگ فارسی

افکنه کردن شاخ خوابانیدن آنرا تا پایه دیگر از آن کنند .

دانشنامه عمومی

اَفکَنه ( به انگلیسی: Exuvia ) ، پوست دورانداخته شده جانوران بندپا پس از پوست اندازی می باشد.
افکنه از این جهت برای زیست شناسان اهمیت دارد که آن ها می توانند از روی افکنه ها گونه جانور و حتی جنسیت آن را تشخیص دهند.
از آن جهت که مطالعه مستقیم حشرات، سخت پوستان، و عنکبوتیان در یک زیستگاه چندان آسان نیست بررسی افکنه های پراکنده آن ها در زیستگاه کمک زیادی به مطالعات پراکنش، و دیگر ویژگی های این جانوران در منطقه مورد مطالعه می کند.
در مورد جانوران باستانی هم چون سه لَپی ها، خرچنگ های نعلی، و عقرب های دریایی، در بسیاری موارد به جای سنگواره، بازمانده های افکنه آن ها است که اطلاعاتی در مورد این جانوران فراهم می کند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم