باد بهاری

لغت نامه دهخدا

باد بهاری. [ دِ ب َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بادی که بموسم بهار وزد :
باد بهاری بآبگیر برآمد
چون رخ من گشت آبگیر پر از چین.عماره مروزی.گرمای حزیران را، مر سردی دی را
مر باد بهاری را، مر باد خزان را.ناصرخسرو.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال لنورماند فال لنورماند فال درخت فال درخت فال احساس فال احساس