الجاهلین

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
جهل (۲۴ بار)
نادانی. جاهل: نادان. سفینه. بی اعتنا. در کتب لغت آن را نادانی معنی کرده‏اند. طبرسی ذیل آیه 67 بقره فرموده: به فولی ان ضدّ حلم است (یعنی سفاهت). نگاررنده این معنی را می‏پسندم و در بیشتر آیات قرآن، آن به معنی سفاهت و بی اعتنائی استعمال شده است. مثلا آنجا که آمده: مقصود آنست که: به زنان میل کرده و از کسانی می‏شوم که سفینه‏اند و به حقائق بی اعتنا. در این گونه آیات و نظائر آنها که خواهد آمد آن را به عدم علم حمل کردن غلط است وانگهی عدم علم در بیشتر موارد عذر است حال آنکه این کلمه بیشتر در مقام عدم عذر و عقوبت آمده است . بلی در آیه منظور عدم علم است . * برادران یوسف از کار و عمل خود بی خبر نبودند بلکه جهالت آنها همان بی اعتنائی بود زیرا که آنها یوسف را می‏شناختند و میدانستند کار خلاف می‏کنند، این جهالت باعث مسئولیّت در پیشگاه خدا و سبب عذاب دنیا و آخرت است و گرنه جهالت به معنای عدم علم حسابش چندان سخن نیست مخصوصاً که به اعناد توأم نباشد. مراد آنست که مسخره کار مردان سفیه و بی اعتنا به حقائق است و کار کسانی است که بر خلاف آنچه درک می‏کنند کار انجام می‏دهند، نظیر این آیه است آیه یعنی خود را به بی اعتنائی می‏زنید. اینگونه جهالت‏ها همه توأم با علم اند یعنی عامل در وقت عمل نسبت به فهم و عقیده‏اش عالم و نسبت به عملش بی اعتنا است و علت مسئول بودن همان است. در اینجا دو آیه را بررسی می‏کنیم: الف: . یعنی: ما این امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم ولی از برداشتن آن امتناع کردند و از آن بترسید پس انسان آن را برداشت زیرا که وی ستم پیشه و نادان بود، تا خدا مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را عذاب کند و بر مردان و زنان مؤمن توبه نماید و خدا چاره ساز مهربان است . به نظر نگارنده مراد از امانت عقل و تفکّر و استعداد تکلیف است و آن همان عهداللّه است که انسان آن را درک می‏کند و تعلیم انبیاء آن را محکم کرده است و آنانکه همان عهد را بعد از محکم شدن نقص می‏کنند مورد لعنت خدایند مهمّترین فرقیکه ما بین انسان و سایر موجودات هست تفکّر و تکامل است، موجودات دیگر در هزاران سال قدمی برای ترقّی بر نمی‏دارند مثلاً گوسفندان و سایر حیوانات و حشرات در قالب‏گیری مخصوص خود زندگی می‏کنند و قدرت بر تعویض آن ندارد بر خلاف بشر که به سرعت برق می‏جهد و کاینات را زیر پا می‏گذارد و اقطار جوّ را سوراخ کرده به سوی کرات دیگر پرواز می‏کند. بشر اسلحه عجیبی دارد که به آن آرزو و خواستن می‏گوئیم چیزهائیکه به خیال شیاطین در نمی‏آید بشر آرزو می‏کند و می‏خواهد بالاخره موّفق می‏شود هزاران سال آرزو کرد و خواست که ایکاش به کره ماه قدم بگذارد و در آخر گذاشت و همچنین . علی هذا مراد از اینکه آسمانها و زمین و کوهها آن را نپذیرفتند و ترسید، آنست که این استعداد در آنها گذاشته نشده است خداوند همه چیز و همه کمال آنها را در یک دفعه داده است بر خلاف انسان که به تدریج به سوی کمال می‏رود. نگارنده احتمال نزدیک به یقین دارد جمله «اَنَّهُ کانَ ظُلُوماً جَهولاً» علت حمل است ولی نه آن طور که گفته‏اند بلکه به این معنی که سموات و ارض احتیاج به حمل امانت نداشتند زیرا کمال آنها از اوّل داده شده بود به عبارت دیگر آن طور که می‏بایست بشوند از اوّل شده‏اند ولی انسان چون ذاتاً ظلوم و جهول بود احتیاج داشت امانت خدا را حمل کند تا خود را از ظلوم و جهول بودن نجات دهد، ترقّی نماید و با عقل و توحید زندگی کند. علی هذا بعدی «لِیُعَذَّبَ اللّهُ الْمُنافِقینَ...» مبیّن آنست مه مردم در اثر حمل این امانت و عمل به مقتضای آن به سه گروه مؤمن و مشرک و منافق تقسیم می‏شوند و هر یک جای خود را از رحمت و عذاب خداوند می‏گیرند.روایات آیه را در کتب تفسیر مطالعه کنید. ب: مراد از جاهلیّت که در چهار محل از قرآن مجید آمده چیست؟ ناگفته نماند جاهلیّت به معنای حالت جهل است چنانکه در اقرب الموارد گفته است . ابن اثیر در نهایه گوید: مراد از آن صفت و حالی است که عرب قیل از اسلام داشتند از قبیل جهل به خدا و رسول و افتخار بانساب و خود پسندی و ظلم و غیره. در نهج البلاغه (نامه‏18) به ابن عباس درباره بنی تمیم می‏نویسد: «وَ اِنَّهُم لَمْ یَسبَقُوا بِوَغمٍ فی جاهِلِیَّةٍ وَ لا اِسلامٍ»: آنها نه در جاهلیّت و نه در اسلام در جنگی مغلوب نشده‏اند. این نیز به همان معنی است که ابن اثیر گفته است. به هر حال مراد از جاهلیّت حالتی است که جهالی در آن حکم فرماست در هر قوم و هر ملّت و در هر زمان که باشد ولی مراد از موارد آن در قرآن حالت مردم قبل از اسلام است. از آیه به نظر می‏آید که دو جاهلیّت هست یکی اوّلی و دیگری آخری. المیزان آن را جاهلیّت قبل از بعثت و به معنی جاهلیّت گذشته گرفته است بعضی‏ها آن را زمان بین آدم و نوح و بعضی ما بین ادریس و نوح و بعضی زمان داود و سلیمان، بعضی زمان ولادت ابراهیم و بعضی زمان فترت ما بین حضرت عیسی و حضرت رسول «صلی اللّه علیه و آله» گرفته‏اند که به قوا المیزان همه بی‏دلیل است. قول المیزان از همه قوی است جاهلیّة الاولی یعنی جاهلیّتی که در اوّل و گذشته بود و آن جاهلیّت قبل از بعثت است. در کمال الدین (ص 27 ط) جدید در روایت ابن مسعود هست که حضرت رسول «صلی اللّه علیه و آله» جاهلیّت اوّلی را قیام زن موسی در مقابل یوشع وصی موسی فرموده است یعنی زنان آن حضرت چنان نکنند و اللّه العالم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم