اعرض. [ اَ رَ ] ( ع ن تف ) عریض تر. پهن تر. پرپهناتر. مقابل اطول. نعت تفضیلی از عرض. ( یادداشت بخط مؤلف ): و القبرسی [ من اکتمکت ] شبیه بالیمانی الا انه اعرض و الی الطول ماهو... ( ابن البیطار ). حکی اصمعی عن ابیه قال : مارأیت اعرض زنداً من الحسن [ حسن بصری ] کان عرضه شبراً. ( ابن خلکان ). و یقال : اعرض من الدهناء.
فرهنگ فارسی
عریض تر پهن تر . پر پهنا تر مقابل اطول نعت تفضیلی از عرض .
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی أَعْرِضْ: بگذر معنی أَعْرَضَ: صرف نظر کرد-روگرداند(کلمه عرض در مقابل طول است ، و در اصل در مورد اجسام به کار میرفته ، سپس در غیر اجسام نیز استعمال شده و معنای اعرض این است که عرض خود را نشان داد (روی خود برگردانید) ) معنی عَارِضٌ: ابری که ناگهان بر کرانه افق پیدا گشته ، و به تدریج همه آسمان را میپوشاند ریشه کلمه: عرض (۷۸ بار)