اذینه

لغت نامه دهخدا

( آذینه ) آذینه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) آدینه.
اذینه. [ اُ ذَ ن َ ] ( ع اِ مصغر ) مصغر اُذُن. گوش خرد. گوشک.
اذینه. [ اُ ذَ ن َ ] ( اِخ )وادیی است از وادیهای جهت قبلیة. ( معجم البلدان ).
اذینه. [ اُ ذَن َ ] ( اِخ ) ابن سمیدع. نام یکی از ملوک عمالقه شوهرزنوبیا ( یا زینب ) و او در اواسط مائه سوم حکمران تدمر بود. و با مدد رومیان دو بار بر سپاهیان شاپور ذوالأکتاف غالب آمد و سپس به تحریک زن خویش زنوبیا به رومیان اعلان جنگ کرد و هم باز به تفتین زنوبیا بدست پسر یا خال او بقتل رسید. ( از قاموس الأعلام ترکی ).

فرهنگ فارسی

گوش خرد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال ارمنی فال ارمنی فال انگلیسی فال انگلیسی فال امروز فال امروز