بار برداری

لغت نامه دهخدا

باربرداری. [ ب َ / ب ُ ] ( حامص مرکب ) عمل باربردار. || مخارج سفر و لوازم سفر و کرایه بار. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

۱ - عمل و شغل باربردار حمالی . ۲ - مخارج سفر و لوازم آن و کرای. بار .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال تاروت فال تاروت فال اوراکل فال اوراکل فال زندگی فال زندگی