ایسو

لغت نامه دهخدا

ایسو. ( اِخ ) یکی از هفت ولایت روس قدیم است که در داستانهای نظامی آمده است :
از ایسو کمربسته گردنکشی
برون زد جنیبت چو تندآتشی.نظامی.ز ایسو زمین تا بخفچاق دشت
زمین را بتیغ و زره درنوشت.نظامی.

فرهنگ فارسی

یکی از هفت ولایت روس قدیم است

فرهنگ اسم ها

اسم: آیسو (دختر) (ترکی) (طبیعت، کهکشانی) (تلفظ: āysu) (فارسی: آيسو) (انگلیسی: aysu)
معنی: آب و ماه، ( به مجاز ) زیبارو، با طراوت و درخشنده، ( ترکی ) ( آی = ماه، سو = آب )، ماه و آب، ( ترکی ) ( آی = ماه + سو = آب ) آب زلال و شفاف مثل ماه، ( به مجاز ) زیبا رو و با طراوت، مرکب از آی به معنای ماه بعلاوه سو به معنای آب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال اعداد فال اعداد فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت