اگن

لغت نامه دهخدا

( آگن ) آگن. [ گ َ ] ( اِ ) آکندنی باشد، مثل آنچه در جامه و لحاف و بالش کنند از پنبه و پشم و غیره. || ( نف مرخم ) آکن. به معنی پرکننده که فاعل پر کردن باشد هم آمده است. ( برهان ). شاید مخفف آگند باشد.
آگن. [ گ ِ] ( پسوند ) در کلمات مُرکبه ، مرادف آگین. گن. گین.

فرهنگ فارسی

( آگن ) ۱- ( اسم ) حشو آکنه آکنش . ۲ - در کلمات مرکببمعنی آلود ( آلوده ) مرصع انباشته مانند و گونه دارا و صاحب اندود ( اندوده ) آید : زهر آگین گوهر آگین عقیق آگین طلسم آگین عشرت آگین زر آگین .
در کلمات مرکبه مرادف آگین
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال ای چینگ فال ای چینگ فال ابجد فال ابجد فال تاروت فال تاروت