اوسان

لغت نامه دهخدا

اوسان. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ وَسَن به معنی حاجت و نیاز: و کذا قضت الابل اوسانها من الماء؛ ای اوطارها. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به وسن شود.
اوسان. [ اَ ] ( اِ ) فسان. ( انجمن آرا ) ( از ناظم الاطباء ). افسان و آن سنگی که شمشیر و خنجر و کارد بدان تیز کنند. ( برهان )( ناظم الاطباء ) ( انجمن آرا ) ( هفت قلزم ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

فسان . افسان و آن سنگی که شمشیر و خنجر و کارد بدان تیز کنند .

دانشنامه عمومی

'کوصان
اوسان ( به کره ای: 오산 ) یک شهر در استان گیونگی - دو کره جنوبی است که حدود ۳۵ کیلومتری سئول قرار دارد و جمعیت آن حدود ۱۲۰٬۰۰۰ نفر است.
پنج کیلومتری این شهر محل درگیری اوسان در طول جنگ کره و بین نیروهای ویژه اسمیت ( ایالات متحده ) و کره شمالی بوده است.
• هیداکا، ژاپن
• اورومچی، چین
• کیلین، تگزاس، ایالات متحده
• قزوین، ایران
اوسان (کمون). اوسان ( به فرانسوی: Ausseing ) یک کمون در فرانسه است که در canton of Salies - du - Salat واقع شده است. اوسان ۵٫۸۸ کیلومتر مربع مساحت دارد ۴۵۹ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم