لغت نامه دهخدا اوریب. [ اُ ] ( ص ) اریب. محرف. ( هفت قلزم ) ( برهان ). هر چیز منحرف و معوج را گویند. مقابل مستقیم. ( از ناظم الاطباء ). قیقاج. ( برهان ). وریب. ( آنندراج ).- خط اوریب ؛ خط منحرف. ( ناظم الاطباء ).