اود

لغت نامه دهخدا

( آود ) آود. [ وَ ] ( ع ص ) کج. منحنی. مُعوَج .
اود. [ اَ ] ( ع مص ) گرانبار کردن. ( ترجمان علامه جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( المصادر زوزنی ) ( ناظم الاطباء ). || گران شدن [ سنگین شدن ] ( مقدمه لغت میرسید شریف ). بدرد آوردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ). مایل گشتن آفتاب به آخر روز. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر ). مایل بمشرق گردیدن [ چنانکه سایه ]. || خمیده و کج گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || ( حامص ) کجی. ( ناظم الاطباء ).
اود. [ اَوَ ] ( ع حامص ) اعوجاج. عوج. کجی. ( منتهی الارب ). || ( مص ) کج و خمیده گردیدن. ( ناظم الاطباء ).
اود. [ اَ وَ / وِ / وُد د ] ( ع اِ ) ج ِ ود. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( دهار ). رجوع به ود شود.
اود. [ اَ وَ دد ] ( ع ن تف ) نعت تفضیلی است از ود، محبوب تر: ولاختن یرجی اود من القبر.

فرهنگ فارسی

( آود ) کج منحنی معوج
پادشاه فرانسه ( ف. ۸۹۸ م . ) پسر ربرت قوی دوک فرانسه و کنت پاریس که برای مدافعه با نور ماندیان جنگید . اود پس از خلع شارل کلان در ۸۸۸ به سلطنت رسید نور ماندیان را در مونفوکون مغلوب کرد . و از ۸۹۳ با شارل سلیم جنگید .
نعت تفضیلی است از ود محبوب تر

دانشنامه عمومی

اود (فرانسه). اود ( به فرانسوی: Aude ) یازدهمین شهرستان فرانسه است. شهرستان اود در جنوب این کشور قرار دارد. این شهرستان زیرمجموعه ناحیه لانگدوک روسیون می باشد . مساحت این شهرستان ۶٬۱۳۹ کیلومتر مربع و جمعیت آن ۳۴۵٬۷۷۹ نفر است. این شهرستان از جهت شرق به دریای مدیترانه راه دارد.
اود (موجود خیالی). اودها موجوداتی تخیلی هستند که دارای قدرت تله پاتی می باشند. این موجودات در فیلم دکتر هو ایفای نقش می کنند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی لَا یَؤُودُهُ: بر او گران و مشقت آور نیست - خسته اش نمی کند (کلمه یؤد مضارع از مصدر أود است ، که به معنای سنگینی و خستهکنندگی است ، و چون گفته شود : العمل الفلانی آد زیدا معنایش این است که فلان عمل ، زید را خسته کرد و به ستوه آورد )
تکرار در قرآن: ۱(بار)
سنگینی. «آدَ یَؤُدُ» یعنی سنگینی کرد و در اصل خم شدن از سنگینی است (مفردات) یعنی نگه داشتن آسمانها و زمین، خدا را سنگینی نمی‏کند و او را به زحمت نمی‏اندازد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم