انداینده. [اَ ی َ دَ / دِ ] ( نف ) کاهگل کننده. اندودکننده. ( فرهنگ فارسی معین ). طاین. ( یادداشت مؤلف ) : با گل انداینده اسگالیده گل دستکاری می کند پنهان ز دل.مولوی.|| زراندود کننده. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ عمید
اندودکننده، کاهگل کننده.
فرهنگ فارسی
(اسم . انداییدن اندودن ) ۱ - اندود کننده کاهگل کننده . ۲ - زراندود کننده.