انداینده

لغت نامه دهخدا

انداینده. [اَ ی َ دَ / دِ ] ( نف ) کاهگل کننده. اندودکننده. ( فرهنگ فارسی معین ). طاین. ( یادداشت مؤلف ) :
با گل انداینده اسگالیده گل
دستکاری می کند پنهان ز دل.مولوی.|| زراندود کننده. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

اندودکننده، کاهگل کننده.

فرهنگ فارسی

(اسم . انداییدن اندودن ) ۱ - اندود کننده کاهگل کننده . ۲ - زراندود کننده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم