اناسی

لغت نامه دهخدا

اناسی. [ اَ سی ی ] ( ع اِ ) ج ِ انس. ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). و ج ِ انسان. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). مردم. ( آنندراج ). مردمان. جمع انسان در دیگر معانی آن نیز هست. و رجوع به انس و انسان شود.
- اناسی عیون ؛ ج ِ انسان العین. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

جمع انس . مردمان . جمع انسان و در دیگر معانی آن نیز هست .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَنَاسِیَّ: انسانها (جمع انسانها)
ریشه کلمه:
انس (۳۳۸ بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال کارت فال کارت فال تک نیت فال تک نیت فال قهوه فال قهوه