دانشنامه اسلامی
عقم (۴ بار)
(بر وزن قفل) خشکیدن. راغب گفته: عقم خشک شدنی است که مانع از قبول اثر باشد گویند «عقمت مفاصله» بندهای بدنش خشکید. و به دردی که قابل صحت نیست گویند: «داء عقام» از زنان کسی را عقیم گویند که نطفه مرد را قبول نکند.(نازا). . زنش صیحه زنان آمد و با تعجّب به صورتش زد و گفت: پیرزن عقیم میزاید؟! . هر که را خواهد عقیم میکند آیه شامل زنان و مردان است. . «یَوْمٍ عَقیمٍ» روزی است که خیری و سروری در آن نیست و فرح و شادی نمیزاید ظهور آن میرساند که مراد عذاب دنیاست. . عقیم ظاهراً به معنی فاعل است گفتهاند «ریح عقیم» بادی که ابر بارانده نیاورده و ابرها و درختان را تلقیح نکند یعنی خیری نزاید قرآن درباره بادها فرموده: ... و اگر بادی باشد که هیچ یک از فایدهها را نداشته باشد پس آن از زائیدن فایده عقیم است باد قوم عاد چنین بادی بوده است. گفتهاند: «اَلْمُلْکُ عَقیمٌ» یعنی حکومت نازا است زیرا پدر برای پادشاهی پسرش را میکشد. این لفظ فقط چهار بار در قرآن مجید آمده است.