اقدار
اقدار. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ قَدَر، بمعنی فرمان و حکم و اندازه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ج ِ قِدْر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به قدر شود.
اقدار. [ اِ ] ( ع مص ) توانا گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
توانا گردانیدن، توانا کردن.
= قَدَر
توانا گردانیدن