افعی تن

لغت نامه دهخدا

افعی تن. [ اَ ت َ ] ( ص مرکب ) آنکه تن او چون افعی باشد :
نای افعی تن و از بس دهنش بوسه زدن
با تن افعی جان بشر آمیخته اند.خاقانی.

فرهنگ فارسی

آنکه تن او چون افعی باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال قهوه فال قهوه فال ابجد فال ابجد