اعلق

لغت نامه دهخدا

اعلق. [ اَ ل َ ] ( ع ن تف ) چسبنده تر.
- امثال :
اعلق من الحنا.
اعلق من قراد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال پی ام سی فال پی ام سی فال فنجان فال فنجان فال تماس فال تماس