اعشی همدان

لغت نامه دهخدا

اعشی همدان. [ اَ شا هََ ] ( اِخ ) از شعرای عرب موسوم به عبدالرحمان عبداﷲبن حارث همدانی است. رجوع به این کلمه و عقدالفرید ج 2 ص 13 و ج 3 ص 340 شود:
یکی چون بشر بن حازم دوم چون عمروبو یحیی
سیم چون اعشی همدان ، چهارم نهشل قری.منوچهری.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] أعشی همدان. اَعْشی هَمْدان، ابومصبح عبدالرحمان بن عبدالله (۳۰-۸۳ق/ ۶۵۱ -۷۰۲م)، شاعر عصر اموی می باشد.
اصل او از جُشَم (شاخه ای از قبیله یمنی همدان ) است. اعشی در کوفه متولد شد. وی در آغاز در ردیف فقیهان و قاریان کوفه بود و با عامر شعبی (ولادت ۱۰۳ قمری)، فقیه مشهور کوفه همنشینی داشت و خواهر او را به زنی گرفت، اما سرانجام، فقه و قرائت را رها ساخت و به شعر روی آورد. بلاشر گرایشی موقتی و ضمنی به تشیع را در این دگرگونی بی تأثیر نمی داند.گفته اند که اعشی با موسیقی دان هم روزگارش احمد نصیبی دوستی داشته، و نصیبی اشعار او را به آواز می خوانده است. اعشی را می توان شاعری سیاسی و هوادار زبیریان دانست، هر چند که شعرش از برخی عواطف سلحشوری، یا مدایح فرصت طلبانه تهی نیست. نیز گرایش تند به یمنیان و دفاع از ایشان، در سراسر شعرش آشکار است.
[ویکی فقه] اَعْشی هَمْدان، ابومصبح عبدالرحمان بن عبدالله (۳۰-۸۳ق/ ۶۵۱ -۷۰۲م)، شاعر عصر اموی می باشد.
اصل او از جُشَم (شاخه ای از قبیله یمنی همدان ) است. اعشی در کوفه متولد شد. وی در آغاز در ردیف فقیهان و قاریان کوفه بود و با عامر شعبی (ولادت ۱۰۳ قمری)، فقیه مشهور کوفه همنشینی داشت و خواهر او را به زنی گرفت، اما سرانجام، فقه و قرائت را رها ساخت و به شعر روی آورد. بلاشر گرایشی موقتی و ضمنی به تشیع را در این دگرگونی بی تأثیر نمی داند.گفته اند که اعشی با موسیقی دان هم روزگارش احمد نصیبی دوستی داشته، و نصیبی اشعار او را به آواز می خوانده است. اعشی را می توان شاعری سیاسی و هوادار زبیریان دانست، هر چند که شعرش از برخی عواطف سلحشوری، یا مدایح فرصت طلبانه تهی نیست. نیز گرایش تند به یمنیان و دفاع از ایشان، در سراسر شعرش آشکار است.
تقرب به زبیریان
وی در ۶۱ قمری در شمار سپاهیان سلم بن زیاد بود که به خُجَنده گسیل شدند. ظاهراً پس از این واقعه در ۶۳ قمری به زبیریان که در صدد براندازی حکومت امویان بودند، پیوست. پس از روی کار آمدن مروان بن حکم (حک ۶۴ – ۶۵ قمری /۶۸۴ – ۶۸۵ میلادی) به شام رفت و پس از چندی سرگردانی به نعمان بن بشیر ، کارگزار حمص که هوادار زبیریان بود، پیوست و با مدایحی از او و دیگر یمنیان حمص، پاداش های کلان ستاند. پس از مرگ نعمان در ۶۵ قمری، اعشی به ناچار به کوفه که تحت سیطره زبیریان بود، بازگشت.
← رثای توابین
اما پس از شکست زبیریان، وی گویا برای تقرب به دستگاه خلافت بنی امیه ، در زمان بشر بن مروان که بر عراق حکومت داشت، به سپاهیان زبیر بن خزیمه خثعمی برای جنگ با خوارج (در جلولاء) می پیوندد و پس از شکست سپاهیان اموی زبان به هجو فرمانده سپاه می گشاید که پنج بیت از آن در الاغانی نقل شده است. پس از این تاریخ شاعر با دوست خود خالد بن عتاب ریاحی که از جانب حجاج عامل اصفهان شده بود، به آن شهر می رود، اما در آن جا از خالد که پیش تر بدو وعده یاری داده بود، جفا می بیند و گفته اند که مدتی نیز به زندان افکنده می شود، به همین سبب به کوفه باز می گردد.
← اسارت و فرار
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم