اعرابیان

لغت نامه دهخدا

اعرابیان. [ اَ ] ( اِمرکب ) تازیان. بادیه نشینان از عرب : این محدث [ حسن ] به ستارآباد رفت نزدیک منوچهر و وی او را بازگردانیدبا معتمدی ازآن خویش ، مردی جلد و سخن گوی بر شبه اعرابیان و با زی و جامه ایشان. ( تاریخ بیهقی ص 129 ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم