اذرح

لغت نامه دهخدا

اذرح. [ اَ رُ ] ( ع اِ ) ج ِ ذریح و ذریحة. || ( اِخ ) نام شهری در اطراف شام از اعمال شراة و نیز موضعی از نواحی بلقاء و عمان مجاور سرزمین حجاز. ابن الوضّاح گوید از فلسطین است و غلط است و آن در جهت قبلی فلسطین از ناحیه شراة است و در کتاب مسلم بن الحجاج آمده است که بین اذرح وجرباء سه روزه مسافت است... اَذْرُح و جرباء در حیات رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و سلم بسال نهم فتح شد و اهل اذرح بصد دینار جزیه مصالحه کردند. ( معجم البلدان ). و رجوع به امتاع الاسماع مقریزی ص 467، 468 و 469 شود.

دانشنامه آزاد فارسی

اَذْرُح
اَذْرُح ناحیه ای در شام میان پترا و معان. به سبب چند حادثه تاریخی در صدر اسلام شهرت یافت. اذرح یکی از اردوگاه های مهم سپاهیان روم و احتمالاً یکی از منزلگاه های کاروان های تجاری حجاز به سوی شام بوده. در سال ۹ق پیامبر گرامی اسلامی (ص) به همراه سپاهی از مسلمانان به سوی تبوک حرکت کرد و با اهالی اذرح و جریاب به شرط پرداخت جزیه، صلح کرد. یکی از علل شهرت آذرح در تاریخ اسلام، این بود که ظاهراً در محل اذرح برای حکمیت گرد آمدند. در جنگ صفین که لشکریان به نیرنگ عمروعاص، قرآن بر سرنهادند و دو سپاه را به حکمیت فرا خواندند اذرح همچون مآب، تبوک و مدین از سرزمین شراه به شمار می‎آمد. وجود چشمه های جوشان آب نشان از سرسبزی و خرمی آن منطقه دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم