ابوعبدالعزیز

لغت نامه دهخدا

ابوعبدالعزیز. [ اَ ع َ دِل ْ ع َ ] ( اِخ ) تابعی است. او از ابی هریره و از او ابوحمزه روایت کند.
ابوعبدالعزیز. [ اَ ع َ دِل ْ ع َ ] ( اِخ ) سعیدبن عبدالعزیز. از روات است.
ابوعبدالعزیز. [ اَ ع َ دِل ْ ع َ ] ( اِخ ) عاصم بن عبدالعزیز. از روات است.
ابوعبدالعزیز. [ اَ ع َ دِل ْ ع َ ] ( اِخ ) موسی بن عبیدة الربذی. از روات است.

فرهنگ فارسی

سعید ابن عبدالعزیز از روات است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال سنجش فال سنجش فال راز فال راز فال عشق فال عشق