ابوسیف

لغت نامه دهخدا

ابوسیف. [ اَ س َ ] ( اِخ ) از روات است و یعقوب بن قعقاع از او روایت کند.
ابوسیف. [ اَ س َ ] ( اِخ ) قین ، یعنی آهنگر. شوهر دایه ابراهیم بن رسول صلوات اﷲ علیه و نام او برأبن اوس است.
ابوسیف. [ اَ س َ ] ( اِخ ) مخزومی. از روات حدیث است.
ابوسیف. [ اَ س َ ] ( اِخ ) مولی عبدالرحمن بن سمرة القرشی. از روات است و ثابت بنانی از وی روایت کند.

فرهنگ فارسی

مخزومی از روات حدیث است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال فرشتگان فال فرشتگان فال زندگی فال زندگی استخاره کن استخاره کن