ابوالمکارم

لغت نامه دهخدا

ابوالمکارم. [ اَ بُل ْ م َ رِ ] ( اِخ ) ابراهیم بن علی طبری رویانی.
ابوالمکارم. [ اَ بُل ْ م َ رِ ] ( اِخ ) ابن حبیب. نام او محمدبن مصطفی است. از مردم ارز روم و از علماء مائه دوازدهم هجری. در زمان مشیخت فیض اﷲ افندی او به اسلامبول شد و مدتی قضای اسلامبول میراند و آنگاه که شیخ الاسلام بقتل رسید او مأمور اقامت بروسه گردید و سی سال بدانجا بماند و در سال 1146 هَ. ق. در همانجا وفات کرد. او راست : کتاب السیاسة والأحکام.
ابوالمکارم. [ اَ بُل ْ م َ رِ ] ( اِخ ) ابن زهره حمزه بن علی بن ابی المحاسن زهرةبن حسن بن زهره حلبی. فقیه شیعی. صاحب کتاب غنیة النزوع الی علمی الأصول و الفروع و قبس الانوار فی نصرةالعترة الأطهار و رسائل و کتب دیگر. مولد او به سال 510 هَ. ق. و وفات در 585 هَ. ق. بود.
ابوالمکارم. [ اَ بُل ْ م َ رِ ] ( اِخ ) ابن محمد ملقب به علاء الدوله سمنانی. رجوع به علاءالدوله... شود.
ابوالمکارم. [ اَ بُل ْ م َرِ ] ( اِخ ) ابن مماتی. رجوع به ابن مماتی... شود.
ابوالمکارم. [ اَ بُل ْ م َ رِ ] ( اِخ ) احمدبن حسن جاربردی. رجوع به جاربردی شود.
ابوالمکارم. [ اَ بُل ْ م َ رِ ]( اِخ ) اسحاق بن ابی بکر حنفی رجوع به اسحاق... شود.
ابوالمکارم. [ اَ بُل ْ م َ رِ ] ( اِخ ) ( قاضی... ) اسعدبن الخطیر ممّاتی ابی سعید مهذب بن مینای نصرانی. کاتب و شاعر و ناظر دواوین در مصر و او سیرت صلاح الدین ایوبی و نیز کلیله و دمنه را نظم کرده است. وفات بسن شصت وشش سالگی به سال 606 هَ. ق.
ابوالمکارم. [ اَ بُل ْ م َ رِ ] ( اِخ ) تنوخی. رجوع به ابوالمکارم محمدبن عبدالمنعم... شود.
ابوالمکارم. [ اَ بُل ْ م َ رِ ] ( اِخ ) حسین. رجوع به حسین ابوالمکارم شود.
ابوالمکارم. [ اَ بُل ْ م َ رِ ] ( اِخ ) حسین بن ابی بکر الأشعری. رجوع به حسین... شود.
ابوالمکارم. [ اَ بُل ْ م َ رِ ] ( اِخ ) ( خواجه... ) رجوع به حبیب السیر چ طهران ج 2 ص 290 و 295 شود.
ابوالمکارم. [ اَ بُل ْ م َ رِ ] ( اِخ ) رکن الدین. رجوع به رکن الدین... شود.
ابوالمکارم. [ اَ بُل ْ م َ رِ ] ( اِخ ) رویانی. ابراهیم بن علی طبری.
ابوالمکارم. [ اَ بُل ْ م َ رِ ] ( اِخ ) شرف الدوله مسلم بن قریش. از سلاطین بنی عقیل در موصل ( 453 - 478 هَ. ق. ). رجوع به شرف الدوله ابوالمکارم... شود.

فرهنگ فارسی

کاتب و شاعر و ناظر دواوین در مصر

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابوالمکارم (ابهام زدایی). ابوالمکارم ممکن است اسم یا کنیه برای اشخاص ذیل باشد: • ابوالمکارم ابن زهره، فقیه، اصولی، متکلم، نحوی و از ثقات و نقیب سادات حلب• ابوالمکارم حسنی واعظ، حسنی واعظ، ابوالمکارم محمود بن محمد قوام الدین، مفسر و متکلم شیعی در نیمه دوم قرن هفتم
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال لنورماند فال لنورماند فال ورق فال ورق