ابوالمعمر

لغت نامه دهخدا

ابوالمعمر. [ اَ بُل ْ م ُ ع َم ْ م َ / م َ م َ ] ( اِخ ) بدرالدین اسماعیل تبریزی. رجوع به بدرالدین شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال فنجان فال فنجان فال تاروت فال تاروت فال چای فال چای