مجلس داشتن

لغت نامه دهخدا

مجلس داشتن. [ م َ ل ِ ت َ ] ( مص مرکب ) وعظ گفتن. موعظه کردن. مجلس گفتن : و نیز گویند که در بنی اسرائیل سخط قحطافتاد و خلق در ماندند یوشع بر منبر آمد و مجلس داشت. ( قصص الانبیاء چ شهشهانی ص 130 ). تا روزی مجلس می داشت ، در دل موسی بگردید که مرا علم بسیار شد. ( قصص الانبیاء ایضاً صص 123-124 ). و رجوع به مجلس گفتن شود.

فرهنگ فارسی

موعظه کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال تاروت فال تاروت فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال میلادی فال میلادی