قاضی القضاه

لغت نامه دهخدا

( قاضی القضاة ) قاضی القضاة. [ ضِل ْ ق ُ ] ( ع ص مرکب ، اِ مرکب ) داوران داور. سرداوران. قاضی قاضیان. صاحب تجارب السلف درباره جلال الدین علی بن علی بن هبة اﷲ بخاری آورد: مردی ادیب و فاضل و فقیه بود و در سنه اثنین و ثمانین و خمس مأئة متولی قضا شد و لقبش اقضی القضاة نوشتند و بعد از آن منصبش ترقی کرد و اقضی القضاة به قاضی القضاة مبدل گشت. ( تجارب السلف ص 329 ). گویند اول کسی که بدین لقب خوانده شد قاضی ابویوسف یعقوب بود.
قاضی القضاة. [ ضِل ْ ق ُ ] ( اِخ ) احمدبن محمدبن ابراهیم ، مکنی بن ابن خلکان. رجوع به ابن خلکان شمس الدین شود.
قاضی القضاة. [ ضِل ْ ق ُ ] ( اِخ ) ابراهیم بن عبدالرحیم. رجوع به ابن جماعة ابراهیم شود.
قاضی القضاة. [ ضِل ْ ق ُ ] ( اِخ ) احمدبن حسن بن قاضی الجبل حنبلی ، ملقب به شرف الدین. رجوع به احمدبن حسن بن قاضی الجبل شود.
قاضی القضاة. [ ضِل ْ ق ُ ] ( اِخ ) احمدبن خلیل ملقب به ذوالفنون و شهاب الدین یا شمس الدین و مکنی به ابوالعباس و مشهور به حجة الاسلام. در بلده خوی آذربایجان متولد شد و پس از سن رشد و کمال به شام و حلب مسافرت کرد. وی از مشاهیر حکما و فقهای شافعی است که مشمول عنایات ملک معظم عیسی بن ملک عادل گردیده و مدتی به تدریس اشتغال داشته و در نحو و فقه و اصول و رموز حکمیه تألیفاتی دارد. از جمله کتاب بزرگی که حاوی بیست جلد است و تفسیر کبیر مشهور استاد خود فخر رازی را که به مفاتیح الغیب موسوم است و خود فخر موفق با کمال آن نگردیده به پایان رسانده است و از طرف ملک معظم قاضی القضاة دمشق بوده است. وی به سال 637 یا 639 هَ. ق. در دمشق وفات یافت و اینکه در بعضی موارد تاریخ وفات او را 693 هَ. ق. نوشته اند ظاهراً اشتباه است و ناشی از تقدیم و تأخیر سهوی در دو رقم 9 و 3 می باشد. ( هدیة الاحباب ص 133 ) ( قاموس الاعلام ترکی ج 5 ص 2872 ) و رجوع به احمدبن خلیل شود.
قاضی القضاة. [ ضِل ْ ق ُ ] ( اِخ ) احمدبن علی بن حجر عسقلانی ، مکنی به ابن حجر. رجوع به ابوالفضل شود.
قاضی القضاة. [ ضِل ْ ق ُ ] ( اِخ ) احمدبن عمر. رجوع به قاضی مزجد شود.
قاضی القضاة. [ ضِل ْ ق ُ ] ( اِخ ) عبدالجباربن احمد. رجوع به قاضی عبدالجبار شود.
قاضی القضاة. [ ضِل ْ ق ُ ] ( اِخ ) عبدالرحمان بن محمدبن احمدبن قدامه جماعیلی حنبلی مقدسی صالحی ، ملقب به شمس الدین. رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 4 ص 3074 و 3107 و لغات تاریخیة و جغرافیه ترکی ج 7 ص 36 و معجم المطبوعات ستون 213 و ریحانة الادب ج 4 ص 97 و محمدبن احمد شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) رئیس قاضیان سردادور قاضی اعظم : وی بسا کور دل که از تعلیم گشت قاضی القضاه هفت اقلیم . ( هفت پیکر ) یا قاضی القضاتی . مقام و شغل قاضی القضاه : قاضی محمد امامی .. در قاضی القضاتی خراسان متمکن شد .
یعقوب بن ابراهیم مکنی به ابو یوسف رجوع به ابو یوسف یعقوب در همین لغت نامه شود .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم