فرفوریوس. [ ف ُ ] ( اِخ ) همان فرفریوس است که حکیمی بوده است جلیس اسکندر. ( برهان ). پنج قرن پس از اسکندر میزیسته. ( از حاشیه برهان چ معین ) : فلاطون و والیس و فرفوریوس که روح القدس کردشان دستبوس.نظامی.رجوع به فرفریوس شود. فرفوریوس. [ ف َ ] ( اِخ ) نام یک سردار رومی. ( ولف ) ( لغات شاهنامه ) : سواری سرافراز با بوق و کوس به رومیش خوانند فرفوریوس.فردوسی.
فرهنگ فارسی
فیلسوف معروف نوافطونی ( و. ۲۳۲ یا ۲۳۳ م . ف. ۳٠۴ م . ) . وی شاگرد فلوطین بود و ذکایی تام در فلسفه داشت و در فهم سخنان ارسطو بر دیگران برتر بود . از جمله تصانیف او کتاب ایساغوجی و دیگر کتاب مدخل برقیاسات حملیه است که بوسیله ابوعثمان دمشقی بعربی ترجمه گردیده است . نام یک سردار رومی
دانشنامه آزاد فارسی
فُرْفوریوس (ح ۲۳۲ـ ح ۳۰۵م)(Porphyry) (نام اصلی: پُرفوریوس مالخوس) فیلسوف یونانی، از مؤسسان مکتب نوافلاطونی. در رم از فلوطین درس آموخت و آثارش را تنقیح کرد و زندگی نامه اش را نوشت. فرفوریوس فلسفه را راه رستگاری می دید و بر تطهیر با ریاضت تأکید داشت. شرح او بر مقولات ارسطو، به ویژه ایساغوجی یا مدخلی که بر آن نوشت، متن درس منطق در قرون وسطا شد.