مروارید بار

لغت نامه دهخدا

مرواریدبار. [ م ُرْ ] ( نف مرکب ) بارنده مروارید. || باران ریز ( به مناسبت مشابهت دانه های باران به دانه های مروارید ) :
باغ گردد گل پرست و راغ گردد لاله گون
باد گردد مشکبوی و ابر مرواریدبار.فرخی.|| دیده. چشم >به مناسبت اشکریزی

فرهنگ فارسی

بارنده مروارید
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم