مذکره

لغت نامه دهخدا

( مذکرة ) مذکرة. [م َ ک َ رَ ] ( ع اِ ) تذکره. یادداشت. || هرچیز که لایق و سزاوار یادآوری باشد. ( ناظم الاطباء ).
مذکرة. [ م ُ ک َ رَ ] ( ع ص ) زن که به مردان ماند. ( منتهی الارب ) ( ازناظم الاطباء ). مُذَکَّرَة. متذکره. ذکره. ( یادداشت مؤلف ).
مذکرة. [ م ُ ذَک ْ ک َ رَ ] ( ع ص ) آن زن که بر خلقت مذکران بود. ( مهذب الاسماء ). زنی که بر خلقت مردان بود. ( منتهی الارب ). زن متشبه به ذکور. متذکرة. ( اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). ذکرة. ( متن اللغة ). || بلای سخت. ( منتهی الارب ). داهیه ٔشدیده. ( اقرب الموارد ). || ناقة مذکرة؛ ماده شتر ماننده به نر در خَلق و خُلق. ( از منتهی الارب ).ناقه شبیه به جمل. ( از اقرب الموارد ). || ناقة مذکرة الثنیا؛ ماده شتر بزرگ سر. ( منتهی الارب ).
مذکرة. [ م َ ذَک ْ ک ِ رَ ] ( ع اِ ) آنچه حفظ کنندیا بنویسند برای تذکار. یادداشت. ( از متن اللغة ).

فرهنگ فارسی

یادداشت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال چای فال چای فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال پی ام سی فال پی ام سی