هم صحبتی. [ هََ ص ُ ب َ ] ( حامص مرکب ) همنشینی. هم سخن شدن. مصاحبت : دوستی خدا عوض میدهد به او هم صحبتی پیغمبران نیکوکار را. ( تاریخ بیهقی ). چون به هم صحبتیش پیوستم به کُله داریش کمر بستم.نظامی.هم صحبتی که میگزیند یارش که و با که می نشیند؟نظامی.خارکه هم صحبتی گل کند غالیه در دامن سنبل کند.نظامی.من و هم صحبتی اهل ریا؟ دورم باد از گرانان جهان رطل گران ما را بس.حافظ.