لغت نامه دهخدا
گلوجه. [ گ ُ ج َ / ج ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان خان اندبیل بخش مرکزی شهرستان هروآباد واقع در 6هزارگزی جنوب باختری هروآبادو 3500گزی راه شوسه هروآباد به میانه. هوای آن معتدل و دارای 377 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و سردرختی است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
گلوجه. [ گ ُ ج َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان عباسی بخش بستان آباد شهرستان تبریز واقع در 32هزارگزی جنوب خاوری بستان آباد و 5هزارگزی راه شوسه تبریز به میانه. هوای آن سرد و دارای 336 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و تربیت زنبورعسل است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
گلوجه. [ گ ُ ج َ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد واقع در 17500گزی شمال آغ کند و 11هزارگزی راه شوسه هروآباد به میانه. هوای آن معتدل و دارای 308 تن سکنه است. آب آن از چهار رشته چشمه و محصول آن غلات ، حبوبات ، سردرختی و سنجد است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
گلوجه. [ گ ُ ج َ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر، واقعدر 14هزارگزی شمال باختری اهر و 4500گزی ارابه رو تبریز به اهر. هوای آن معتدل و دارای 171 تن سکنه است.آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان گلیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
گلوجه. [ گ ُ ج َ / ج ِ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان خورش رستم بخش شاهرود شهرستان هروآباد واقع در 16هزارگزی خاوری هشجین و 31هزارگزی راه شوسه هروآباد به میانه. هوای آن معتدل و دارای 69 تن سکنه است. آب آن از سه رشته چشمه و محصول آن غلات و سردرختی است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).