لغت نامه دهخدا
محمدیه. [ م ُ ح َم ْ م َ دی ی َ ] ( اِخ ) از غلاة شیعه منتظر رجعت محمدبن عبداﷲبن حسن بن امام حسن. این فرقه میگفتند که امام محمدباقر جانشینی خود را به ابومنصور واگذاشته و این مقام بعد از ابومنصور به آل علی برمیگردد و انتظار رجعت محمدبن عبداﷲبن حسن را به عنوان قائم میکشیدند و از فروع مغیریه بودند. ( مقالات اشعری صص 24-25 و انساب سمعانی و الفرق بین الفرق صص 42- 43 و ص 232 ) ( خاندان نوبختی ص 263 ).
محمدیه. [ م ُ ح َم ْ م َ دی ی َ ] ( اِخ ) نام جماعتی از غلات و معتقدین به الوهیت حضرت محمد رسول اﷲ ( ص ). ( خاندان نوبختی ص 259 و 260 و 263 ). رجوع به غالیه شود.
محمدیه. [ م ُ ح َم ْ م َ دی ی َ ] ( اِخ ) طرفداران امامت محمدبن امام علی هادی ومعتقدین به غیبت او. ( خاندان نوبختی ص 109 و 263 ).
محمدیه. [ م ُ ح َم ْ م َ دی ی ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان زیدآباد بخش مرکزی شهرستان سیرجان ، واقع در 30هزارگزی شمال سعیدآباد سر راه فرعی پاریز به زیدآباد، با 300 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
محمدیه. [ م ُ ح َم ْ م َ دی ی ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان فراهان پائین بخش فرمهین شهرستان اراک ، واقع در 28هزارگزی جنوب فرمهین و 3هزارگزی راه عمومی ساروق ، با 115 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن اتومبیل رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
محمدیه. [ م ُ ح َم ْ م َ دی ی ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه خاوری شهرستان رفسنجان ، در 7هزارگزی خاور رفسنجان و 8هزارگزی شمال شوسه رفسنجان به کرمان ، با 77 تن سکنه. آب آن از قنات وراه آن فرعی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
محمدیه. [ م ُ ح َم ْ م َ دی ی ِ ] ( اِخ )دهی است از دهستان رستاق بخش خلیل آباد شهرستان کاشمر با 903 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
محمدیه. [ م ُ ح َم ْ م َ دی ی ِ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان بهنام وسط بخش ورامین شهرستان تهران ، با 323 تن سکنه. راه آن از طریق باغ خاص ماشین رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
محمدیه. [ م ُ ح َم ْ م َ دی ی ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش حومه شهرستان شهرضا، واقع در 9هزارگزی جنوب شهرضا کنار راه ماشین رو شهرضا بسمیرم بالا، با 234 تن سکنه. آب آن از قنات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).