لشکرنویس. [ ل َ ک َ ن ِ ] ( نف مرکب ) صاحب منصبی در اعمال حسابی دولت. دارنده منصبی از مناصب محاسباتی مالیه قدیم. منصبی از مناصب به زمان قاجاریه مختص محاسبات سپاه.
فرهنگ عمید
در دورۀ صفوی تا قاجار، آن که آمار و شمارۀ لشکریان و حساب جیره و مواجب آن ها را نگه دارد.
فرهنگ فارسی
( صفت و اسم ) ۱- عارض سالار سپاه . ۲- خزانه دار لشکر محاسب خزان. نظام ( صفویان قاجاریان ): احمدی بیک لشکر نویس برادر محمدی بیک لشکر نویس در اوایل زمان شاه خواجه بیک شیرازی لشکر نویس بغایت معزز و معتبر در میان امرا و لشکریان صاحب اعتبار و ذواالاقتدار بوده ... یا لشکرنویس فرد . لشکر نویسی که مامور نوشتن و تنظیم دفاتر فرد بود : امیر علم خان ... سان لشکر خود را دیده بیست و پنج هزار جوان جنگ دیده ... که هر یک رستم زال را بنظر در نمی آوردند لشکر نویسان فرد آن را به نظرخان عالیشان رسانیدند . بعد از ملاحظ. فرد پنج نفر سرداررا با پنج هزار سوار ... مقدمه الجیش لشکر مقرر نمود .
دانشنامه آزاد فارسی
(یا: عارض) سرپرست و هماهنگ کنندۀ امور اداری و مالی قشون. در دورۀ غزنوی و سلجوقی، به دارندۀ این شغل عارض می گفتند که مأمور دیوان عرض یا عرض الجیوش بود. وظیفۀ عارض ضبط وجوه و اموال و مواجب لشکریان و رساندن خوراک و علوفه به آن ها و اسب هایشان بود. در دورۀ صفویه، لشکرنویس ارقام مناصب کلیۀ اعضای دیوان را، از امیران گرفته تا کارگران، می نوشت و مُهر می کرد. در دورۀ صفویه لشکرنویس را ایشیک آقاسی منصوب می کرد. در دورۀ سلطنت نادرشاه افشار منصب لشکرنویس پابرجا بود و شمار آنان به ۳۰۰ تن می رسید که بیشتر آن ها به مقامات بالایی رسیدند. در دورۀ سلطنت آقامحمدخان قاجار، شغل غلام نویس به جای لشکرنویس بود که با افزایش قشون، دوباره لشکرنویسی و لشکرنویس باشی باب شد. در دورۀ ناصرالدین شاه، ۳۰ تن لشکرنویس بودند که زیر نظر وزیر لشکر فعالیت می کرده اند.