لغت نامه دهخدا نرگس بینا. [ ن َ گ ِ س ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چشم بینا. چشم روشن : پشت بر دیوار زندان روی بر بام فلک چون فلک شد پرشکوفه نرگس بینای من.خاقانی.روضه ترکیب تو را حور از اوست نرگس بینای تو را نور از اوست.نظامی.