ملحون

لغت نامه دهخدا

ملحون. [ م َ ] ( ع ص ) دارای غلط و ناراست. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به لحن شود. || توأم با لحن. همراه با آهنگ.
- شعرملحون ؛ شعری که با الحان و نغمات و مقامات موسیقی و ضرب و آهنگ و ساز و آواز خوانده شود مانند سرود و ترانه و تصنیف و قول و غزل ( قدیم ). ( دیوان عثمان مختاری چ همایی ص 569 و 570 و 574 ). و رجوع به همین مأخذ و ملحونات شود.

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِ مف . ) آهنگ دار.

فرهنگ عمید

۱. آهنگ دار.
۲. شعری که با الحان موسیقی خوانده شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) مقون به لحن آهنگ دار . یا شعر ملحون . شعری که با الحان و مقامات موسیقی ساخته و خوانده شود مانند سرود و ترانه و قول و غزل ( قدیم ) ( همائی . عثمان مختاری ص ۵۷۴ ) : [ غزلیات مختاری ... از نوع اشعار غنائی ملحون است . ] ( همائی .ایضا ۵۶۹ح )

ویکی واژه

آهنگ دار.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال راز فال راز فال پی ام سی فال پی ام سی فال جذب فال جذب