فضائل

لغت نامه دهخدا

فضائل. [ ف َ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ فضیلة. ( از منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). ج ِ فضیلت. مقابل رذایل. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به فضایل و فضیلت شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع فضیلت ۱ - برتریها هنرها فزونی ها در دانش ۲ - مدایح خلفای راشیدن مقابل مناقب .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم