مهمان کشی

لغت نامه دهخدا

مهمان کشی. [ م ِ ک ُ ] ( حامص مرکب ) عمل مهمان کش :
مهمان کند خزینه تو و من را
مهمانکشی است شیوه و هنجارش.ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

عمل مهمان کش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم