مست کننده

لغت نامه دهخدا

مست کننده. [ م َ ک ُ ن َ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) آنچه سبب مستی شود. سکرآورنده. سَکَر. ( دهار ) ( منتهی الارب ) : منفعت شراب مست کننده ، طعام را هضم کند... ( نوروزنامه ص 102 ). مُخفِس ؛ شراب زودمست کننده. ( منتهی الارب ). و رجوع به مست کردن شود.

فرهنگ فارسی

آنچه سبب مستی شود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال قهوه فال قهوه فال سنجش فال سنجش فال مارگاریتا فال مارگاریتا