گلوم

لغت نامه دهخدا

گلوم. [ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان چناران بخش حومه ارداک شهرستان مشهد که در 6هزارگزی شمال باختری مشهد در کنار کشف رود واقع است. هوای آن معتدل و سکنه آن 137 تن است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، چغندر و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان چناران بخش حوم. ارداک شهرستان مشهد

دانشنامه عمومی

گلوم یا پوشینه ( به انگلیسی: Glume ) در گیاه شناسی، گلوم یک برگک ( ساختار برگ مانند ) در زیر سنبلچه در گل آذین ( خوشه گل ) علف ها یا گل های جگنیان است. دو نوع دیگر از برگک ها در سنبلچه های علف ها وجود دارد: لما و پالئا ( Palea ) .
در علف ها، دو برگک معروف به «گلوم» پایین ترین اندام یک سنبلچه را تشکیل می دهند ( معمولا دو شاخه وجود دارد، اما گاهی یکی کاهش می یابد؛ یا به ندرت، هر دو وجود ندارند ) . گلوم ها ممکن است از نظر شکل شبیه به لما، برگک های پایه هر گلچه باشند. برعکس، در جگنیان، گلوم یک فلس در پایه هر گل در یک سنبلچه است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم