کرشم

لغت نامه دهخدا

کرشم. [ ک َ رَ ] ( ع اِ ) کَرشَمة. صورت. یقال : قبح اﷲ کرشمه. ( از اقرب الموارد ) :
هرچه او خواهد رساند او به چشم
از جمال و از کمال و از کرشم.مولوی.رجوع به کرشمة شود.
کرشم. [ ک ِ رِ ] ( اِ ) به معنی کرشمه است. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) :
رنجور شد آن نرگس پر ناز و کرشم.سوزنی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - اشاره بچشم و ابرو غمزه : [ ناز اگر خواب را سزا ست بشرط نسزد جز ترا کرشمه و ناز ] . ( رودکی ) ۲ - نغم. کوچک سه ضربی است و در اکثر دستگاهها و آواز ها نواخته میشود ( خالقی . موسیقی ایران . پیام نوین )

دانشنامه عمومی

کرشم ( به لاتین: Kerċem ) یک منطقهٔ مسکونی در مالت است. کرشم ۵٫۵ کیلومتر مربع مساحت و ۱٬۹۳۸ نفر جمعیت دارد.
شهر ارویه تو خواهرخواندهٔ کرشم هست.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال تاروت فال تاروت فال زندگی فال زندگی فال تک نیت فال تک نیت