هدیل

لغت نامه دهخدا

هدیل. [ هََ ] ( ع اِ ) هدیر. بانگ کبوتر نر یا عام است یا بخصوص بانگ کبوتروحشی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). بانگ قمری. ( یادداشت به خط مؤلف ). || چوزه کبوتر. ( منتهی الارب ). جوجه کبوتر. ( یادداشت مؤلف ) ( اقرب الموارد ). || کبوتر نر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ( ص ) مرد پرموی. و رجل هدیل ، ثقیل. ( اقرب الموارد ). || ( مص ) بانگ کردن کبوتر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). بانگ کردن قمری و آنچه بدان ماند از مرغان. ( مصادر اللغة زوزنی ). رجوع به هدیر شود. || ( اِخ ) کبوتربچه ای بود در روزگار نوح ( ع ) فمات عطشاً و ضیعة او صاده جارح من الطیر فما من حمامة الا و هی تبکی علیه. ( از منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

بانگ کبوتر نر یا عام است یا بخصوص بانگ کبوتر وحشی بانگ قمری

فرهنگ اسم ها

اسم: هدیل (دختر) (عربی) (پرنده، طبیعت) (تلفظ: hadil) (فارسی: هَديل) (انگلیسی: hadil)
معنی: صدای کبوتر وحشی، بانگ کبوتر ( بخصوص کبوتر وحشی )، بانگ قمری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال تاروت فال تاروت فال تماس فال تماس فال عشق فال عشق