نیکی سگال

لغت نامه دهخدا

نیکی سگال. [ س ِ ] ( نف مرکب ) خوش نیت. خیراندیش. خیرخواه. نیکوسگال. مقابل بدسگال :
خردیافته مرد نیکی سگال
همی دوستی را بجوید همال.فردوسی.درآمد بر شاه نیکی سگال
بنالید مانند کوس از دوال.نظامی.

فرهنگ فارسی

خوش نیت . خیر اندیش . خیر خواه . نیکو سگال . مقابل بد سگال .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم