نیک فعالی

لغت نامه دهخدا

نیک فعالی. [ ف ِ ]( حامص مرکب ) نیک فعال بودن. نیکوکرداری :
از نیک فعالی است همه خلق ستوده
یا از تو ستوده ست همه نیک فعالی.سوزنی.

فرهنگ فارسی

نیک فعال بودن . نیکو کرداری .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم