لغت نامه دهخدا نیم سوخت. ( ن مف مرکب ) نیم سوخته. نیم سوز : ز آتش خورشید شد نافه شب نیم سوخت قوت از آن یافت روز خوش دم از آن شد بهار.خاقانی.
فرهنگ فارسی (صفت ) ۱ - آنچه کخ کاملا سوخته نباشد : (( هیزم نیم سوخته ) ) . ۲ - قطعه ای از پارچ. سوخته .