نیم داشت

لغت نامه دهخدا

نیم داشت. ( ن مف مرکب ) نیمدار. مستعمل. نمداشت. نیز رجوع به نمداشت شود : اتابک سلغرشاه قصب مصری به مجدالدین داد... مگر نیمداشت بود او را خوش نیامد. ( لطایف عبید زاکانی ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال انبیا فال انبیا فال اعداد فال اعداد فال قهوه فال قهوه