لغت نامه دهخدا نیست و نابود. [ ت ُ ] ( ترکیب عطفی ، ص مرکب ) به کلی از میان رفته. ( یادداشت مؤلف ). معدوم.- نیست و نابود شدن ؛ به کلی از میان بشدن. ( یادداشت مؤلف ).- نیست و نابود کردن ؛ یک باره و به کلی معدوم کردن و از بین بردن.