نگونسار سر

لغت نامه دهخدا

نگونسارسر. [ ن ِس َ ] ( ص مرکب ) سرنگون. به سر درافتاده :
ز اسپ اندرآمد نگونسارسر
شد آن شیردل پیر سالارفر.فردوسی.

فرهنگ فارسی

سرنگون به سر در افتاده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال مکعب فال مکعب فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال انبیا فال انبیا